پرواز از خانه تا بهشت

درباره ما

پایگاه مقاومت بسیج طلاب شهید اکبرزاده با دستور آتش به اختیار فرمانده کل قوا در راستای ترویج فرهنگ جنگ نرم پا به عرصه جنگ سایبری،فرهنگی گذاشته و تمامی تلاش خود را در تحقق این مهم در سایت مـعـبـرسایـبرے پلاڪ انجام خواهد داد.

بايگاني

نويسندگان

پوستر

ویدیو برگزیده

امکانات معبر


  • برای ورود به شبکه های اجتماعی معبر کلیک کنید

  • تماس با بي پلاک

پرواز از خانه تا بهشت

نتیجه تصویری برای شهید معز غلامی

 

مثل عموی شهیدش

پدر بازنشسته نیروی دریایی بود و شاید شغل پدر و روحیه
جهادگر یاش باعث شد او از همان کودکی با مفاهیمی
چون جهاد و حماسه آشنا شود. بچه که بود دورتادور
اتاقش را با بالشها سنگر درست میکرد و رو به
دشمن خیالی تیر می انداخت. او در نوجوانی با پو لهای
توجیب یاش هیئتی را به نام منتظران مهدی(عجل الله) راه انداخت.
بعدها هم خیلی از حقوقش را آ نجا خرج میکرد و با این
کار بسیاری از بچه های محل را جذب هیئت کرد.ا و در
یکی از بهترین دانشگاه ها پذیرفته شد اما به خاطر علاقه
زیادش به پاسدار شدن از رفتن به آن دانشگاه سر بازد و
بعد از پذیرفته شدن در دانشگاه امام حسین (علیه السلام) به سپاه آمد.

 


 

 

از کودکی حلال و حرام را میفهمید. می دانست نامحرم
چیست و نباید برخلاف خواست خدا قدمی بردارد. یک بار
در کودکی بستنی خرید و مغازه دار متوجه کم بودن پولش

نشد. وقتی این قضیه را فهمید به سرعت پول را برای صاحب مغازه
برد. همه از این همه دقت نظر و توجه اش تعجب می کردند. الگوی
او عموی شهیدش بود؛ عمویی که پدر همیشه در خانه از اخلاق و
رفتار و خوبی هایش می گفت. او سعی می کرد جای خالی عمو را
برای پدرش پر کند. پدرش می گوید: این اواخر از من می پرسید
بابا من مثل برادرت شده ام؟ گفتم حالا خیلی مانده، اما توانسته بود.

 


 

از ۱۸ سالگی پاسدار می شود؛ درست زمانی که سوریه وارد بحرا نهای
جدی شده. مادر حسین می گوید «از همان ابتدا همه اعضای خانواده
پی گیر اخبار و شهدای سوریه بودند ما می دانستیم دیر یا زود حسین
هم می خواهد به قافله رزمندگان این جنگ بپیوندد و... » اما او آ نقدر
برای همه د لنشین و دوست داشتنی و عزیز هست که هنوز هم
پوتین ها و لباس هایش را روی میز پذیرایی گذاشته اند، پس رفتن و
دل کندن از او برای خانواده خصوصاً مادر راحت نیست. مادر باور دارد
که تمام خوبی ها و حیا و شجاعتش و دیگر محاسن اخلاقی دردانه
پسرش با نظر و نگاه حضرت زینب(سلام الله علیه) شکل گرفته است.

 


 

بالأخره خیلی زودتر از آ نکه دیگران باور کنند، حسین پیله ها را کنار
زد و رو به سوریه پرواز کرد. مادر می گوید: همیشه دنبال این بودیم
که بدانیم حسین چه غذایی دوست دارد تا برایش درست کنیم.
یا چه چیزی نیاز دارد تا برایش فراهم کنیم، اما حسین هیچ وقت
چیزی بروز نمی داد. دفعه آخر هم با کسی خداحافظی نکرد. چون
یکی از اقوام حال روبه راهی نداشت و می گفت اگر بفهمد، حالش
بد می شود. حتی دوست نداشت تا فرودگاه با او برویم. وقتی درحال
رفتن بود روی پاگرد ایستاد و برگشت سمت من گفت «مادر تو را
به خدا گریه نکن! »
اما مادر که از این سفر بار سوم می ترسید با چشم، تمام قد و قامت
جوان رعنایش را می بلعید. او از صورت نورانی دلبندش می فهمید
این رفتن بازگشتی ندارد.

 


 

بعد از رفتن حسین، مادر بسیاری از شب ها خوابی می بیند؛ او در
خواب، تشییع جنازه عظیمی را میدید که شهیدش حسین نبود، اما
این خواب هر شب تکرار می شد تا این که روزهای آخر خواب
دید یکی از شهدا که خودش را «حسین بواس » معرفی می کرد،
لباس های فرزندش را آورده. مادر آنقدر استرس داشت که شب ها
گوشی موبایل را روی سینه هاش میگذاشت که نکند حسین پیام
بدهد و او خواب باشد. مادر می گوید: روز مادر و تحویل سال با هم
حرف زدیم و تبریک گفت. مدام می گفت نگران نباش، اما آخر خبر
شهادتش را خودم در همین کانالهای تلگرامی خواندم.

 


 

حسین معزغلامی مداح شهید ۲۳
سال های است که در حماسه دفاع از حریم
اهل بیت(علیهما السلام) در چهارم فروردین ماه امسال
به شهادت رسید،او حرف اول و آخرش
یک چیز بود: بسیج را رها نکنید.


نظرات شما عزیزان:

سید علی موسوی
ساعت21:08---22 مهر 1396
سلام علیکم برادر ممنون از مطالبتون خیلی وبسایت زیباییست

سید علی موسوی
ساعت21:08---22 مهر 1396
سلام علیکم برادر ممنون از مطالبتون خیلی وبسایت زیباییست

سید علی موسوی
ساعت21:08---22 مهر 1396
سلام علیکم برادر ممنون از مطالبتون خیلی وبسایت زیباییست

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: